ایجاد مقاله
از طریق این بخش می توانید مقاله های خود را منتشر کنید
Story: 21
تعداد مطالب 591
از طریق این بخش می توانید مقاله های خود را منتشر کنید
2021-04-02 21:21:20
سال ۸۶ جهت پروژه کاداستر( نقشه های ثبتی ) با اکیپ نقشه برداریم عازم شهر نظنز شدیم ،شهری زیبا در حاشیه ی کویر، با اب و هوایی دلچسب و کوه معروف کرکس. اکیپ کاری ما شامل خودم که سرپرست...
2021-02-27 18:34:45
سلام من متولد ۱۳۶۱هستم . سال ۱۳۷۹ یکشب تو یه مزایده در یک عتیقه فروشی شرکت کردم و یک انگشتر گذاشتن برای فروش که نقره بود و سنگش شرف شمس زردرنگ بود و روش حکاکی های عجیبی داشت و روی ...
2021-01-25 18:18:47
من پريا هستم اهل تهران اين ماجرايي كه مى خواهم بگم درباره ى اتفاقى كت براى خودم افتاده مى خواهم براتون بگم ،من اصلا به جن و روح اعتقاد نداشتم ما وضع مالى خوبى داشتيم . نه زياد سطح...
2020-12-04 15:08:46
یه روز تصمیم گرفتم برم پیش یکی از اشنا های خانوادگی اخه تو روستا زندگی میکنن و جای قشنگیه منم به شکار علاقه دارم اونجا جای خوبی واسه تفریع هست من از سمت خونه حرکت کردم ب اون روستا...
2020-11-18 19:48:01
این خاطره مربوط به یکی از از دوستانم هست و اصرار داشت واقعیت دارد سال ۸۳ برای خدمت سربازی اعزام شدم و بعداز دوران آموزشی به یکی از پاسگاه های غرب کشور منتقل شدم تا ادامه خدمت سرب...
2020-09-17 17:09:19
داستان برمیگرده به هجده سال پیش وقتی که من اولین فرزندم به دنیا اومد خیلی آسیب پذیر شده بودم از همه چیز وحشت داشتم زمانی که شبها داخل خانه به همراه نوزادم تنها بودم تا صبح از شدت ...
2020-09-17 17:03:02
به نام خدا سلام دوستان داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به اوایل ازدواجم که تازه خونرو اجاره کرده بودیم هم خودم سنم پایین بود هم خانومم من چون کارم همیشه شبا بودش مجب...
2020-09-04 15:31:03
وقتی دوازده سالم بود بخاطر تغییر محل شغل پدرم از تهران به شهرستان ابعلی رفتیممادرم منو مدرسه اونجا نام نویسی کرد و سه سال اونجا زندگی کردیم طی این سه سال در نیم سال دومین سالی که...
2020-09-04 15:28:20
عرض خسته نباشید دارم بهشون که شبهای مارو میسازن ، من یکی که معتاد داستانهای پیج شدم هر شب قبل از خواب رجوع میکنم به پیج و داستان شب رو میخونم و با به فکر فرو رفتن به داستان شبها به...
2020-08-26 22:43:11
سلام به همه ی دوستان عزیزم؛ اول از همه بگم داستانم خیلی ترسناک و طولانی نیست و بابت ضعف در نگارشم پیشاپیش از شما عزیزان عذر میخوام ؛ حدود دو ماه پیش بود که اومدم بخوابم و ساعت هم ...
2020-08-26 22:39:32
سلام این جریانات در طول سال ها برام افتاده و سعی کردم اتفاقای مهم رو واستون بر اساس سال توضیح بدم واس همین یکم واسم سخت بود ببخشید اگه جایی رو متوجه نمیشیدمن موقعه ای که دبستانی ...
2020-08-26 19:44:34
داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به قسمتی از زندگیه مادرِ مادربزرگ من هست؛ ما قشقایی هستیم ساکن شیراز و اون زمان مادربزرگ مادرم عشایر زندگی میکردن ؛ همونطور که خودتون م...
2020-08-26 19:40:50
سلام من بيست و هشت سالمه دو تا بچه دارم زندگي نسبتا ارومي دارم وضع مالي متوسط رو به بالا گاهي ولي من هميشه دلم ميخواست شاغل باشم و كار كنم و با اينكه مدرك ارشد دارم خيلي جاها براي ...
2020-08-26 19:17:27
داستان در مورد عموم که در یکی از روستاهای غرب زندگی میکنه،۶۵ سالشه و حدود سی و پنج سالی هم هست مجرد هست،این مجرد بودنش هم داستانی اما الان بحث ما یه چیز دیگه ست.در ادامه داستان یه...
2020-08-26 19:06:53
سلام میخوام یکی دیگه از مشاهدات خودم رو براتون بگم یه مدت پیش یکی از دوستهام ازدواج کرده بود که متاسفانه ازدواج خوبی از آب در نیومد و مدام از طرف خانواده همسرش اذیت میشه و تا میت...
2020-08-25 21:58:43
پهلوان حبیب از لحاظ شجاعت، سخاوت و مردانگی شهرهی خاص و عام بود. بیست و هشت سال داشت. با قدی بلند، چهارشانه، سرِ گِرد؛ موهای فِر و سیاه، گردنِ کوتاهِ قطور، شانههای قو...
2020-08-25 21:48:39
این داستانی رو که تعریف میکنم کاملا حقیقت داره . و اهل ارومیه هستیم من دایی داشتم جوان بود ولی همش دنبال هیجان و جن و پری و قبرستون و... همه میگفتن علی (داییم) یه روز سرشو به باد مید...
2020-08-25 21:43:43
سلام میخوام یکی دیگه از مشاهداتم رو براتون بگم چند سال پیش پاییز با کل پسر و دخترهای فامیل رفتیم شمال رامسر ویلای یکی از فامیلها قبلش باید بگم که ویلا تو یه کوچه باغ بکر و دست نخو...
2020-08-17 15:47:20
باسلام به علاقه مندان به ماورا من پریا هستم و میخواهم یکی دیگر از تجارب خودمو با شما به اشتراک بزارم. کلاس اول راهنمایی بودم که روزی پدرم عصر به خونه اومد و یک کتاب دستش بود. ما ...
2020-08-17 15:41:00
سلام. حدود ده سال پیش یک شب من و. خواهرم و دختر خاله ام برای سرگرمی تصمیم به احضار روح با نعلبکی گرفتیم یک مقوای بزرگ را پهن کردیم در یک قسمت حروف الفبا در یک قسمت اعداد در یک قسمت ...
2020-08-17 15:18:33
سلام. خودم و اطرافیانم کم و زیاد شاهد حضور جن بودیم اما چند شب پیش یک ماجرا را از دختر عموی پدرم شنیدیم که کمتر کسی این ماجرا رو شنیده از زبان خودش بشنوید: سن کمی داشتم که ازدواج ک...
2020-08-17 15:15:16
سلام این قضیه ای رو که میخوام بگم به خواهرم مربوط میشه خواهرم تازه اولین فرزندش و به دنیا آورده بود و خونه ما بود یه شب یکی از دوستان خوانوادگیمون برای دیدن خواهرم و بچش به خونه م...
2020-08-17 15:11:31
سلام این موضوعی رو که میخوام براتون بگم ۲یا ۳ شب پیش اتفاق افتاد قبلش باید بگم جای خونه ما یه قبرستان قدیمی بوده که بعدش پارک کردن و بعدها آپارتمان ما رو جاش ساختن و اتفاقهای ماو...